جدول جو
جدول جو

معنی پره قفل - جستجوی لغت در جدول جو

پره قفل
(پَرْ رَ / رِیِ قُ)
رجوع به پره شود
لغت نامه دهخدا
پره قفل
کژوند فراشه
تصویری از پره قفل
تصویر پره قفل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیره طفل
تصویر پیره طفل
پیر کم عقل که رفتارش مانند کودکان باشد، طفلی که چهرۀ چروکیده مانند چهرۀ پیران داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
(قُ)
کوه های قرمزرنگی است در راه مکه از طریق بستان ابن عامر به سوی قرن المنازل. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
پیر کودک عقل سالخورده طفل رفتار: می درد می دوزد این درزی عام جامه صد سالگان طفل خام... پیره طفلان شسته پیشش بهر کد تا بسعد و نحس اولاغی کند. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
خاکستر گرم
فرهنگ گویش مازندرانی